احمد شاه سه دختر و یک پسر داشت که از بین آنها، یکی از دخترها الآن زنده است و در حومه شهر ژنو در سوئیس زندگی می کند.
همچنین از احمد شاه نوه های زیادی مانده که بعضی از آنها همسران خارجی برگزیده و کمابیش در جامعه میزبان حل شده اند اما بعضی دیگر هویت ایرانی خود را حفظ کرده و خیلی هم به ایران علاقمندند.
احمد شاه سه برادر تنی داشت: محمدحسن میرزا که ولیعهد بود و در سال 1943 میلادی درگذشت، سلطان محمود میرزا که در سال 1988 در اویان فرانسه فوت شد و پدرم سلطان عبدالمجید میرزا که در سال 1975 در پاریس از دنیا رفت.
او یک برادر ناتنی هم داشت که از همسری که محمد علی شاه پیش از ازدواج با ملکه جهان، مادر احمد شاه داشت به دنیا آمده بود.
برادران احمدشاه همگی از ایران رفتند اما برادر ناتنی او و اولادش در ایران ماندند.
پس از شهریور 1320 خورشیدی (1941 میلادی) که رضاخان از حکومت کنار گذاشته شد این ایده مطرح شد که سلطان حمید میرزا، پسر محمدحسن میرزا را به ایران برگردانند و پادشاه کنند.
سلطان حمید میرزا در دانشکده دریانوردی تحصیل کرده و به ناوگان بازرگانی بریتانیا پیوسته بود اما با راه افتادن جنگ جهانی دوم به نیروی دریایی منتقل شده و افسر نیروی دریایی بریتانیا شده بود و همین موضوع مشکلی برای به سلطنت رساندنش بود و این موضوع در همان حد صحبت باقی ماند.
احمد شاه هیچگاه کنار گذاشتنش از سلطنت را نپذیرفت و آن را قانونی ندانست، محمد حسن میرزا هم پس از مرگ احمد شاه خودش را در روزنامه های اروپا به عنوان وارث تاج و تخت ایران اعلام کرد اما ادعای خاندان قاجار بر تاج و تخت با مرگ محمد حسن میرزا دیگر هیچگاه جنبه رسمی پیدا نکرد.
به نظر من در همان زمان احمد شاه در ایران افرادی مثل مصدق، قوام السلطنه و دیگران بودند که اگر سلطنت احمد شاه ادامه می یافت می توانستند با کمک برخی از رجال آن زمان که افرادی قوی بودند دموکراسی رجالی در ایران برپا کنند و این دموکراسی رجالی بمرور، همان گونه که در ممالکی همچون انگلستان پیش آمد، به دموکراسی ملی بینجامد.
من معتقدم که بریتانیا نقش فعالی در ساقط کردن خاندان قاجار از قدرت داشت و این را قبول ندارم که می گویند عوامل بریتانیا بدون اطلاع دولت مرکزی این کشور در روی کار آوردن رضا خان شرکت کردند.
من فکر نمی کنم که مملکتی مثل بریتانیا که در آن زمان امپراتوری قوی ای بود، سفارتخانه اش در تهران بدون توافق دولت مرکزی اقدامی بکند.
در وزارت خارجه بریتانیا دفاتری هست که سیاست بلندمدت این کشور را تعیین می کند، منقرض کردن سلطنت قاجار هم حتماً از همان سیاستهایی است که در این دفاتر تعیین شده و مورد قبول مقامات بریتانیایی بوده است.
خاندان قاجار در آن دوران مشکل خدمات بزرگی به ایران کرد، آغامحمد خان قاجار این مملکت را که در قرن هیجدهم پاره پاره شده بود یکپارچه کرد و هیجده سال جنگید تا تمامیت ارضی آن را تأمین کند.
در دوران ناصرالدین شاه چون ایران در صلح به سر می برد و جنگی رخ نداد، فرهنگ و هنر و ادبیات پیشرفت کرد و نوعی رنسانس بوجود آمد که آثار آن هنوز در ایران مشهود است.
ارتش نوین ایران را هم عباس میرزا، ولیعهد فتحعلی شاه با کمک خارجیان و بخصوص فرانسویها شکل داد.
این پست در بالاترین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر