در سال 1946، تركى آذرى، زبان مادرى او، به فرمان حكومت مركزى تهران ممنوع اعلام مى شود: "فارسى كه از فهم معلم و شاگرد، هر دو خارج بود، شد زبان تحقيق و تدريس." به دليل نوشتن متنى به تركى، مدير مدرسه به او دستور مى دهد كه كاغذ را آنقدر بليسد كه كلمات محو شوند." وقتى صورتم را بلند كردم، همهء بچه ها زدند زير خنده: رنگ هاى مركب روى صورتم مانده بود. من زبان مادريم را قورت داده بودم." "رضا براهنى"

۱۳۸۹ شهریور ۲۷, شنبه

دکتر محمودعلی چهرگانی رهبر جنبش بیداری ملی آذربایجان

محمودعلی چهرگانی- چهرقانلی- در سال 1958 میلادی در شهرستان شبستر روستای چهرگان- چهره قان- آذربایجان متولد گردید. پدر بزرگش ستارخان چهرقانلی از شخصیت های بنام دورخویش بود.وی فردی روشنفکر بود ودرسه انقلاب کبیر آذربایجان-جنبش مشروطه، جنبش آزادستان و جنبش حکومت ملی بصورت فعال شرکت نموده بود و از رهبران سرشناس این جنبش ها بشمار می آمد. پدرش باباخان معلم بود و راوی احوالات پدرش بر فرزندان خویش. او به خاطر تدریس به زبان تورکی در مدارس مدام توسط ساواک دستگیر و تحت فشار و شکنجه قرار میگرفت. محمود در چنین خانواده ای تربیت شد. محمود چهرقانلی تحصیلات ابتدائی و راهنمائی اش را در قصبه چهرقان و شهرستان شبستر سپری کرد سپس وارد دانشسرای تبریز گردید. از سال 1970 به عنوان سرباز معلم و پس از آن نیز بصورت معلم در روستاهای آذربایجان مشغول به تدریس شد. باشرکت در کنکور سراسری وارد دانشگاه تبریز گردید و دوره کارشناسی رشته زبان و ادبیات فارسی را بپایان رساند. تحصیلاتش را در دوره فوق لیسانس در رشته زبانشناسی عمومی در دانشگاه تهران مقطع دکترا و مدرسی دانشگاه در دانشگاه تربیت مدرس تهران بپایان برد. عضو هیات علمی دانشگاه های تهران و تبریز بود. رساله وی –مقایسه مورفیم و فنونیم لغات ترکی و فارسی- در آکادمی علوم ملی جمهوری آذربایجان تحت مذاکره قرار گرفت و چهرگانی به درجه پروفسوری علمی فیلولوژی- زبانشناسی- ارتقا یافت. از سال 1989- 1990 وارد فعالیت های ملی- فرهنگی گردید. اولین کلاس های زبان و ادبیات ترکی را وی در سالهای 90 با زحمات بسیار و تحت فشارهای شدید در دانشگاه های تهران و تبریز گشود ولی این رشته هاپس از اندکی به دستور رژیم بسته شد. در سال 1995 در انتخابات مجلس شورا شرکت نمود و حین تبلیغات انتخاباتی اش برای اولین بار بصورت علنی و عمومی به بیان حقایق آذربایجان و ملل محروم ایران پرداخت. وی برای اولین بار بصورت گسترده مشکل ملت ها را مطرح نمود و خواستار اجرای ماده های معوقه قانون اساسی گردید.. ماده هایی چون اصل پانزده و نوزده که در این اصول بر برابری ملت ها و خلق های ایران اندکی اشاره گردیده است. وی می گفت : من با چکمه های ستارخان به مجلس خواهم رفت. به محض اینکه دکتر چهرگانی شروع به فعالیت های ملی – سیاسی نمود رژیم نژاد پرست  تهران بصورت های مختلف بر علیه وی شروع به شایعه پراکنی و تبلیغات منفی نمود. بدون توجه به شایعه پراکنی رژیم مردم آگاه و غیور آذربایجان حمایت بسیار گسترده ای از وی به عمل آوردند. شعار مشهور اوایل انقلاب "آذربایجان اویاقدیر انقلابا دایاقدیر!": "آذربایجان بیدار است پشتوانه انقلاب است " پس از آن تغیر یافت به شعار ملی "آذربایجان اویاقدیر چهرقانی یه دایاقدیر!": "آذربایجان بیدار است پشتوانه چهرگانی است" تبدیل شد. این فریاد مردم هر روز در تبریز رژیم را میلرزاند. وی با بیش از 600 هزار رای، برنده انتخابات از حوزه تبریزگردید ولی رژیم توسط رادیو تلویزیون و مطبوعات به تبلیغ اخبار دروغ درباره انصراف وی نمود. وی در روز انتخابات به دستور آیت الله خامنه ای و پس از سخنرانی سردمدار رژیم در خطبه های نماز جمعه درباره اش دستگیر و راهی زندانهای مخوف وزارت اطلاعات و امنیت جمهوری اسلامی گردید.  جلادان رژیم متوسل به شکنجه گردیدند ولی چهرگانی حاضر به سخنرانی در تلویزیون نشد و از خواسته هایش دست نکشید . چهرگانی در زیر شکنجه ماموران رژیم دچار سکته مغزی گردید ولی باز هم تسلیم نشد. " ...من خالقیمین گؤزونون ایچینه باخیب ، آند ایچمیشم ، اونلارلا ایلقار باغلامیشام اونلارین حاقلارینی آلاجاغیما و قورویاجاغیما سؤز وئرمیشم، من یالنیز مللتیمین ائلچی سی- وکیلی- اولماق ایسته ییرم ، ئوله رم خالقیما دؤنوک چیخمارام..." : " ...من چشم در چشم ملتم ایستادم و سوگند یاد نمودم، با آنها پیمان بستم به آنها قول دادم که از حقوقشان دفاع کنم من می خواهم فقط نماینده ملتم باشم، من هرگز به خلقم خیانت نمی کنم..." تظاهرات های صد هزار نفری در تبریز وشهرهای آذربایجان در دفاع از وی ،اعتراضات مجامع بین المللی ، اعتراضات آذربایجانیها در خارج از کشور، اعتراض کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد و سازمان عفو بین الملل سبب گردید که رژیم بناچار وی را که در وضعیت بسیار وخیمی روانه زندان خانگی کند . حتی از مراجعت پزشکان به خانه وی نیز جلوگیری میشد. چهرگانی پس از آن بارها زندانی گردید. تحت عناوین مختلف و اتهامات ساختگی بسیاری به بیدادگاه های فرمایشی رژیم کشانده شد. در زیر شکنجه برای دومین بار دچار سکته مغزی شد. در زندان تبریز 35 روز اعتصاب غذا نمود و وقتی آزاد گردید کی، خونریزی شدیدی در معده اش شروع شده بود و در حال مرگ بود. خانواده و فرزندانش نیز بشدت تحت تعقیب و فشار رژیم بودند. ولی وی تا آخر گفت: " ئولمک وار دؤنمک یوخ": " میمیرم ولی از راهم بر نمی گردم" . پس از مراجعه دبیر کل سازمان ملل ، کمیسیون حقوق بشر و سرپرست سازمان عفو بین الملل و دیگر سازمانهای بین المللی و اعتراضات مردمی در داخل و خارج رژیم نژاد پرست ایران مجبور شد برای معالجه جسمی اش به وی اجازه خروج از کشور دهد. وی از اوایل سال 2002 در سفر است. سفر تاریخی وی به خارج از کشور همچون مبارزه اش در داخل تبدیل به یک حرکت بسیار قدرتمندی گردید. مسئله آذربایجان  توسط وی بصورت یک مسئله حساس بین المللی مطرح گردید. وی با نمایندگان پارلمان اروپا، نمایندگان پارلمان کشورهای اروپایی از جمله آلمان، سوئد، دانمارک، فرانسه، و نمایندگان دولت های فوق، وزرای خارجه و معاونین وزرای خارجه کشورهای اروپائی، دبیر کل شورای اروپا جناب والتر شوویمر، نمایندگان اتحادیه اروپا، نمایندگان کشورهای آذربایجان و تورکیه، رهبران احزاب حاکم و مخالف این کشورها، نمایندگان رسمی ایالات متحده آمریکا، با بیش از0 5 نفر از اعضای کنگره و سنای آمریکا، با معاونین و مشاورین رئیس جمهوری آمریکا در کاخ سفید، وزارت امور خارجه، وزارت دفاع آمریکا، سازمان ملل متحد، روسای سازمان حقوق بشر و عفو بین الملل دیدارهای مثمر ثمری انجام داد و مسئله ملت های تحت ستم رژیم ایران را به یک مسئله روز، مهم و حساس مبدل نمود. مسئله ای که حتی تشکیلات ها و احزاب بظاهر دموکراسی و آزادی خواه ! خارج نشین نیز تلاش بسیاری برای سرپوش گذاشتن به این مسئله صرف نموده بودند و مینمایند. دکتر محمودعلی چهرگانی رهبر حرکت ملی آذربایجان و جنبش بیداری ملی آذربایجان  میباشد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر